ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 |
اول اینکه
از همه دوستانی که توی نظر سنجی پست قبل شرکت کردند ممنونم
فکر می کنم که باید یک تغییراتی در رفتار وبلاگیم صورت بدهم
به هر حال ممنونم که صادقانه نظرتان را گفتید ...
دوم اینکه
فردا تولد حبیب است .
خودش برای خودش جشن راه انداخته اینجا آنهم چه جشنی ٬بیا و ببین
امیدوارم خدا بهش عقل و سلامتی و به خانواده محترمش صبر جزیل عنایت بفرماید ...
سوم اینکه
مهربان توی این پست چند تا اعتراف تکان دهنده کرده است
البته زیاد هم تکان دهنده نیست اما خب برای بنده به عنوان همسر ایشان خیلی مفید بود
دارم فکر می کنم چند تا اعتراف یادم بیاید که قابل ذکر باشد و زندگی مشترکمان را از هم نپاشد
جدا از شوخی این اعترافات لزوما مثل اعتراف پیش پدر روحانی نیست که آبرو حیثیت آدم را ببرد
اما فکر کنم کامنتهای این پست بامزه و جالب بشود .
و چهارم اینکه
با اینکه چند هفته بیشتر از مسافرت به شمال نگذشته است
دلم شدیدا برای آبی دریا و سبزی جنگل و محبت دوستانم تنگ شده است
دلم برای میزبانان مهربانمان و تک تک همسفرهای با عشقم تنگ شده
جایتان خالی سفر شمال خیلی خوش گذشت
کاش این خوشی ها انقدر وقتشان کم نبود ...
یعنی اول؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!
چه عکس قشنگی!
پس من هم دوووووووووووووووم!
اون کسی که نشسته دایی ابی منه؟
نمی دونم چرا انقد خوشحالم؟
!!!!!!!!!!!!!!
همیشه به خوشی.به مسافرت های دسته جمعی.
من فقط محسن خان رو تشخیص دادم اون هم از سر مبارکشون.
و فک کنم شما هم همونی هستید که عینک زدید و شلوار جین روشن پوشیدید!!!!آیا درست است؟
آره علی
دایی ابیته
درسته تیام
می بینید باسن مبارکمان چه ویو نامناسبی دارد ؟
الان دیدیم و کلی شرممان شد
سلام دادا..
واقعن کاش وقت خوشی ها کم نبود.. کاش مداوم بود و همیشگی..کاش
همینم خیلی ها ندارن بابک خان!
شرم واسه چی!!
دوستی تان پایدار..
من به عنوان یکی از افرادی که شرکت کردم ، میگم خواهش میکنم .
حبیب خان هم که کلا ترکونده !
برای پست مهربان جون هم از اون موقع دارم فکر میکنم ولی چیزی هنوز یادم نیومده . یا من خیلی قدیسم ، یا خوابم میاد حافظم یاری نمیکنه !!
خوش به حالتون که رفتین شمال ... من هی به خانواده محترم میگم منو ببرین شمال ، کو گوش شنوا
همیشه به خوووشی و سفرررر ..
اولا خواهش میکنیم وظیفه بود!! دوما تولدش مبارک!!! سوما پست باحالی بود!!! چهارم اینکه این عکس هم واقعا جالبه ما هم یه همچین عکسی داریم با اهالی خانواده!!
سلاممم
اتفاقا دلم می خواست بازخورد پست قبل رو بدونم...نظرات گهر بار ما رو هم خوندین حتما....
در ضمن ما تا حدودی اون طرف اعتراف نمودیم....وبلاگ مهربان بانو
درضمن خوش به حالتون برای سفر گروهی باید خیلی خوب بوده باشه.....
میگم تو این عکس شماها دارید اون بالا دنبال چی میگردین؟!
بعد با این بخش چهارم عملا خودت خودت را شمال وعده گرفتی!؟!
اول اینکه همه باید در حال تغییر باشند ولی سخت است.
دوم اینکه بازهم تولد حبیب آقا مبارک
سوم اینکه آن اعترافات تکان دهنده من را یاد دوستم انداخت که به خاطر این که محتاج نبود و بربری صلواتی گرفته بود یک ساعت گریه کرد.
چهارم این که همیشه به مسافرت و همیشه به خوبی و خوشی
اولی ش: که مربوط به بلاگریون محترمیون بود
دومی ش:تولد حبیب خان جان مبااااارک باد
سومی ش:خوووندم و اعتراف نامم فک
کنم خیلی زیاااااااااادمیشه.شرمندهء
خودم شدم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
چاهارمی ش:همیییشه به گردش
همیشه به شااااااااااااااااااااادی
خوش باشید با دوستااان های
خاااااااان جان و جاااااااانتان
پنجمی ش: شهرررررررر
در امن و اماااااان است
اما باااااااز هم سعی
کنید هشیاااااااااااار
بخوابییییییییییییید
فیلباناااااااااااااان
شبهاخواب نما
می شوندوبه
حرکت درررر
می آیند...
یاحق...
همیشه به گشت و گذار...بابا اقلا یه عکسی میذاشتید که رخسار مبارکتون روبشه دید الان که فقط کرگدن بزرگ و خودتون مشخصید! اونی که پشت دوربینه کیه؟
چه عکس قشنگی
راجع به شماره 3 خواندم پستشون رو ولی هنوز کامنت نذاشتم.
عکس آخر قشنگه. ولی اگه صورت ها معلوم بود خیلی بهتر بودها.
چه عکس خوبی شده ...
پشت دوربین فک کنم وحید باشه درسته ؟
چون من یه حضور غیاب کردم !
دیشب زده بود به سرم که برم وبلاگ مهربان
یه سری اعتراف جنسی بکنم که دیدم خیلی خانمان براندازه لذا بی خیال شدم !!
سلام
خونه جدید مبارک
سلام...
اول این که مرسی که اصلا نظرسنجی گذاشتین بهش توجه کردین
دوم این که تولدشون مبارک
سومم که تو پست مهربان بانو کلی سبک شدیم ولمان یم کردن تا شب اعتراف می کردیم
چهارم این که خوش به حالتان از بایت سفر گروهی خدا سمت ما نیز بکند فقظ شما و اقای باقرلو رو شناسایی کردیم
وای از دلتنگی برای دوستان ِ جان نگو که من هم بدجوری دلتنگم ... باز هم شماها اونجا پیش هم هستین... من چیکار کنم که این همه دور افتادم ... جدی جدی خیلی خوش گذشت ...
میخوام اعتراف کنم ... دارم بهش فکر می کنم
تولدشون مبارک ... جشنشون خیلی باحال بود و دعای تو براش با حال تر
پست خوبی بود، پست قبل و ما هم به فکر افتادیم که یه کم رفتارمون رو عوض کنیم و بیشتر کامنت بذاریم
یک:ما ک می خاستیم شرکت کنیم!اما خدا نخاست اوون کد رو درست وارد کنیم!!!
دو:تبریکات برای این همه خوشالی از متولد شدنشان!
سه:چن تا از اعترافاتمو!!!!نوشتم!یک هو یادم امد چقد پستم!!!!:دی!
چار:خاطرات شمال محاله یادم بره!!!!
عزیزم چند بار بهت بگم؟؟؟؟؟؟؟؟
بی تابی نکن و دلت رو همینجوری تنگ نگهدار تا بیام .
می بوسمت.
آی دلم دریا میخواد آآآآآآآآآآآی. با این که هفته پیش به طور ضربتی کلاردشت بودم و هفته آینده هم میرم ولایت پدری ولی دریا یه چیز دیگه است. چه آروم باشه چه طوفانی.
سلام برادر انشالا همیشه به سفر و خوش گذرونی باشین
دیگه کم کم اون سبزی جنگل زرد و قرمز میشه انشالا قسمتتون بشه باز هم برین پاییز شمال محشره
چ عکس باحالی!
فقط چرا همه پشتشونه؟؟؟!!!!!
آقا فکر کنم دلتون بیشتر واسه کون همسفرا تنگ شده باشه با این عکس!!!
خدا لعنتت کنه مجتبی

اول اینکه خواهش وکنم میدونم بیشتر تشکرت از من بوده هااااا(آیکون آدم خودشیفته)
دوم اینکه تولدشه دیگه کار خوبی کرده اصلنشم دمش گرم خودشو تحویل گرفته
سوم اینکه یادتون باشه بی جنبه نباشید و از اعترافات سوء استفاده ننمایید
چهارم اینکه خوش به حالت منم مسافرت میخوام
مایی که آبی بیکران بیخ گوشمون به سر میبره کلی دلمان تنگش است.چه برسه به شما
ووووای چه عکس باحالی دلم مسافرت میخواد که هممه تون توش باشید
اگه منم بودم صد در صد پشت دوربین بودم و در این عکس جالب حضور نداشتم همی
سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام.
بلاخره جوگیریات در خانه ی جدید راه اندازی شد !!!!!
مبارکه !!!!
بابک اسحاقی ؟! چقدر سخته بعد از مدتها کیامهر صدا زدن حالا بگی بابک ! اما خوبه ! بلاخره عادت می کنیم .
یه هفته وقت نکردم بیام نت چه خبراس !!!!
فقط خواستم تبریک بگم برا خونه جدید و خوشحالیمو بیان کنم .
دوست داشتم توو نظرسنجی پست قبلت شرکت کنم ولی راستش فرصت ندارم .
تولد حبیب هم مبارک باشه البته با تاخیر !
س 09195802372